بازخوانی کتاب «تفسیر مبهمات القرآن»

پدیدآورمحسن رفیعیمعصومه شریفی

نشریهآینه پژوهش

شماره نشریه83

تاریخ انتشار1389/12/07

منبع مقاله

share 1040 بازدید
بازخوانی کتاب «تفسیر مبهمات القرآن»

محسن رفیعی - معصومه شریفی

تفسیر مبهمات القرآن الموسوم بصلة الجمع وعائد التذییل لموصول کتابی الاعلام والتکمیل. محمد بن علی البلنسی, دراسة وتحقیق: عبدالله عبدالکریم محمد, دارالغرب الاسلامی, 2ج, 646« 861ص, وزیری.
(مبهمات قرآن), از جمله مباحث (علوم قرآنی) است که دستیابی به آن در فهم قرآن, کارآمد و سودمند خواهد بود, و چه بسیار اختلاف های کلامی, فقهی و… که با اهتمام به این دانش برطرف می گردد; و اتّحاد و یکنواختی بیشتری در شناخت و عمل به (قرآن کریم) و (سنت شریف) به وجود خواهد آمد.
امّا با کمال تأسّف باید اظهار نمود که به رغم اهمیّت این شاخه از علوم قرآن, کمتر به آن پرداخته شده است و تألیفات به عمل آمده در این زمینه بسیار اندک است, و با مطالعه آنها در می یابیم که أوّلاً: همه این تألیفات با دیدگاه (مکتب خلفا) نگاشته شده است, و کتاب مستقلّی از پیروان (مکتب اهل بیت)(ع) در دست نیست; ثانیاً: نخستین و بیشترین نگارندگان, از سرزمین (أندلس) هستند.
کامل ترین کتاب مستقل در زمینه (مبهمات قرآن) از آنِ أبو عبداللّه محمّد بن علی البلنسی (714 ـ 782هـ) است با نام (تَفْسِیرُ مُبْهَماتِ الْقُرآنِ), موسوم به (صِلَةُ الْجَمْعِ وَ عَائِدُالتَّذْیِیلِ لِمَوْصُولِ کِتَابَیِ الإِعْلاَ مِ وَالتَّکْمِیلِ).
این کتاب ارزشمند ـ که ترجمه, نقد و بررسی آن موضوع رساله این جانب و همسرم در مقطع کارشناسی ارشد, رشته علوم قرآن و حدیث بوده است, بهانه ای شد تا مقاله ای در معرفی اش بنگاریم, و به طور إجمال به نقدش بنشینیم. شایان ذکر است که پیش تر در دو مقاله مجزّا با عناوین (مباحث پیرامونیِ دانش مبهمات قرآن) و (سیر تاریخی در نگارش تفسیر مبهمات قرآن) به بحث و بررسی پرداخته ایم.
به جهت سهولت در ورود به این بحث, بر آن شدیم تا در مقدّمه ای کوتاه, به معنای لغوی و اصطلاحی واژه (مبهمات قرآن), پیشینه مختصری از این دانش, و زندگانی و ویژگی های نگارنده بپردازیم.

بررسی واژه (مُبْهَم)

(مبهم), اسم مفعول مشتق از (ابهام) (مصدر باب إفعال), از ریشه (ب.هـ . م), به معنای (گُنگ), و (مشتبه) است; و به هر آنچه که نوعی از (نهفتگی), (پنهانی), و (خفا) در آن وجود داشته باشد (مبهم) گفته می شود.1
این واژه, مشتقّات و کاربردها و مصادیق متعدّدی در زبان عرب و قرآن دارد و به نظر می رسد همگی به همان معنای اصلی باز می گردد. در تعریف اصطلاحی (مبهمات قرآن) گفته اند:
هر لفظی که خدا در قرآن کریم با اسم عَلَمش از آن یاد نکرده است, خواه پیامبر باشد یا جانشین [پیامبر] یا جز آن, آدم باشد یا فرشته یا جنّ, شهر باشد یا ستاره یا درخت, یا حیوانی که دارای اسم عَلَم است, یا عددی که معدودش مشخّص نشده باشد, یا زمانی که روشن نشده باشد, یا مکانی که شناخته نشده باشد….2

پیشینه دانش (مبهمات قرآن)

به جرأت می توان گفت: سابقه اهتمام و پرداختن به (مبهمات قرآن), و تبیین مصادیق آنها, به نخستین دوران نزول قرآن باز می گردد; و به استناد تصریح این آیه شریفه: …وَ أَنْزَلْنَا إلَیْکَ اَلذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ…;3 …واین قرآن را به سوی تو فرستادیم, تا برای مردم, آنچه را که به سوی ایشان نازل شده است, توضیح دهی,…), وجود شریف پیامبر اکرم(ص) اوّلین کسی است که به تبیین, تفسیر و إبهام زدایی از قرآن پرداخته است. سپس اهل بیت آن حضرت(ع) , صحابه و تابعین و دیگران تاکنون در حدّ توان خویش به تفسیر مبهمات قرآن پرداخته اند. گفتنی است تفسیر مبهمات و واژهای دشواریاب قرآن در یکجا گرد نیامده بودند; بلکه سخنانی پراکنده در میان کتب تفسیر, حدیث, تاریخ و أسباب نزول بوده اند. تا اینکه قرن ششم هجری طلوع نمود و مرحله ای نو در پژوهش پیرامون (مبهمات قرآن) آغاز گردید و (سهیلی) (508 ـ 581هـ .) کتاب ارزشمند (التعریف و الاعلام فیما أبهم فی القرآن من الأسماء و الأعلام)4 را نگاشت. به گواهی عموم دانشمندان علوم قرآنی, نخستین کسی که در این باره به تألیف مستقل دست زده هموست5. سپس (ابن عسکر) (584 ـ 636هـ.) کتاب (التکمیل و الاتمام لکتاب التعریف و الاعلام) را به عنوان حاشیه و تکمله ای بر کتاب (سهیلی) نوشت; همچنان که خود او در مقدّمه اش به این نکته اشاره کرده است6. از آن پس زُهْرِی (… ـ 617هـ .) کتاب (البیان فیما أبهم من الأسماء فی القرآن), و ابن فرتون (…ـ 660هـ .) کتاب (الاستدراک علی التعریف و الإعلام فیما أبهم فی القرآن من الأسماء و الأعلام), و أبو عبداللّه الشّامی(671 ـ 715هـ) کتاب (الإستدراک علی التعریف والإعلام فیما اُبهم فی القرآن من الأسماء و الأعلام)7, و(ابن جماعة (639 ـ 733هـ) کتاب های (التّبیان لمبهمات القرآن) و (غررالتّبیان فی من لم یُسمّ فی القرآن)8 را نگاشتند.
این سیر نگارش در (مبهمات قرآن) همچنان ادامه داشت تا اینکه (بلنسی)(714 ـ 782هـ) کتاب ارزشمند (صلة الجمع و عائد التذییل لموصول کتابَی الإعلام والتکمیل) را در تکمیل و تتمیم کتاب های (سهیلی) و (ابن عسکر) نگاشت. دیگر نگارش ها از آن پس عبارتند از: (الإحکام لبیان ما فی القرآن من الإبهام)9 به قلم: ابن حجر عسقلانی (773 ـ 852), (مُفحِمات الأقران فی مُبهَمات القرآن)10 به قلم جلال الدین سیوطی (849 ـ 911هـ), (تلخیص التعریف والإعلام فیما اُبهم فی القرآن من الأسماء الأعلام)11, به قلم بحرق (869 ـ 930هـ), (ترویح. أُولی الدماثة بمنتقی الکتب الثلاثة)12 به قلم أبو عبداللّه اُدکاوی (1104 ـ 1184هـ), (الیاقوت و المرجان فی تفسیر مبهمات القرآن)13 به قلم دکتر عبد الجواد خلف عبد الجواد(معاصر), و کتابی دیگر با نام (أسامی الذین نزل فیهم القرآن)14 که توسّط نویسنده ای ناشناس نوشته شده است. البته در برخی از منابع, به کتاب های دیگری که در این موضوع نگاشته شده اند, اشاره شده است, امّا ما از چگونگی آنها اطلاعی کسب نکردیم; و چه بسا برخی از آنها به صورت نسخه خطّی باقی مانده اند, و یا از بین رفته اند15.
علاوه بر کتاب هایی که به طور مستقل به دانش (مبهمات قرآن) پرداخته اند ـ و تعداد کتب چاپی و نسخه های خطّی به سختی از عدد بیست تجاوز می کند ـ کتاب های دیگری نیز وجود دارد که در لابلای مباحث (علوم قرآنی) به این دانش همّت گماشته اند که ما این تألیفات را (کتب غیر مستقل) نام می نهیم. از جمله آنها است أبو عبداللّه زرکشی (745 ـ 794هـ) که در نوع 47 از کتاب (البرهان فی علوم القرآن), و جلال الدین سیوطی در وجه 33 از کتاب (معترک الأقران فی إعجاز القرآن), و نوع 70 از کتاب (الإتقان فی علوم القرآن) به این دانش پرداخته اند16.

نگاهی به زندگانی و ویژگی های (بلنسی)

محمّد بن أبی الحسن علیّّ بن أحمد بن محمّد الأوسیّ17 البلنسیّ18 ثم الغرناطیّ, أبو عبداللّه, معروف به: (بلنسی), نحوی, لغوی و مفسّر قرن هشتم هجری است که در (غرناطه) ـ یکی از شهرهای اندلس ـ می زیسته است. مکان و سالروز ولادتش به دقّت روشن نیست; امّا شاگردش (محمّد بن عبدالملک المِنتَوریِ) می گوید وی روز دوشنبه بیست و پنحم ذی حجّه سال 714 هجری متولّد شده است. همه شرح حال نویسان, اتفاق نظر دارند که (بلنسی) به سال 782 هجری وفات یافته است, و منتوری, وفات وی را شنبه پنجم ربیع الأول 782 هجری دانسته است.
(شاطبی), پدر (بلنسی) را این گونه توصیف می کند: (الفقیه الأجلّ الأکمل المقدّس…). چنین وصفی, دلالت بر این دارد که پدرش در درجه خوبی از دانش قرار داشته است. (بلنسی) در محضر تعدادی از دانشمندان عصر خویش به کسب دانش پرداخت. وی یکی از دانش پژوهان برجسته بود, و در مجالس علمی که در مسجد جامع غرناطه تشکیل می شد, شرکت می جست. پس از استادش (خولانی) بر کرسی استادی در (مدرسه نصرّیه) ـ مشهورترین مدرسه در مغرب و أندلس ـ تکیّه زد و شاگردان فراوانی تربیت نمود. وی را (استاد) لقب داده بودند, و این لقبی بود که در اندلس به کسی اطلاق نمی شد; مگر اینکه به درجه بالایی از علم لغت و نحو رسیده باشد.
وی مفسّری بارز و فقیهی برجسته و نحوی توانمند در میان هم عصرانش بوده است. (ابن خطیب غرناطی) ـ که معاصر بلنسی است ـ وی را این گونه می ستاید:
دانش پژوهی گشاده روی و خوش برخورد, پاکدامن, حریص در علم و جوینده آن, بلند پایه در دانش عربی و بیان, قدرت زیاد در یاد آوری مسائل و حافظه بالا, و تدریس و تقریر نیکو….
دانشمندان دیگر همچون (شاطبی), (مِنتَوری), (ابن حجر), و (تُنْبُکْتی) وی را در حدّ أعلی ستوده اند.
با بررسی کتاب هایی که به شرح حال (بلنسی) پرداخته اند, درمی یابیم که وی را تألیفات بسیار نبوده است. از جمله نگاشته های اوست:
1. (تفسیر مبهمات القرآن) موسوم به (صلة الجمع و عائد التذییل لموصول کتابَی الإعلام و التکمیل).
2. (تفسیر القرآن) که آن را پر حجم دانسته اند19.

سیری در کتاب (تفسیر مبهمات القرآن)

در پی مقدمه ای که گذشت, اکنون جای آن است تا به معرّفی کتاب مورد بحث بپردازیم. از آنجا که مقدمه (بلنسی) حاوی معانی بالا و اطلاعات سودمند است, ابتدا گزارش گونه ای از مقدّمه اش را به دست می دهیم; سپس به بررسی و نقد گذرای متن کتاب, و آنگاه گزارشی از کار محقّقین خواهیم پرداخت.

1. گزارشی از مقدّمه (بلنسی)

بلنسی, مقدّمه کتابش را ـ که با قلمی بس شیوا, اعجاب برانگیز و آهنگین نگاشته است ـ این گونه آغاز نموده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیِمِ.
قال عبدُاللّه السّالکُ سبیلَ الإهتداء بآیاته, المستنیرُ بواضح آیاته, محمّدُ بنُ علیّ بن أحمدَ الأوسیِّ, الشهیرُ بالبلنسیُّ, کتبهُ اللّهُ فیمن ذکره عنده, فلم یکن من رحمته بالمنسیِّ, بمنّه و کرمه.
و پس از حمد و ستایش خداوند متعال, و درود و سلام بر پیامبر اکرم (ص) و خاندان و اصحاب بزرگوارش, پرداختن به قرآن را از شریف ترین کارها و مایه سعادتمندی می داند و ـ همچنان که در بررسی متن کتاب خواهیم آورد ـ در جای جای مقدّمه اش, به انگیزه تألیف این کتاب اشاره می کند. وی درباره چگونگی آشنایی اش با کتاب های (سهیلی) و (ابن عسکر) می گوید:
برای پژوهش درباره آیاتی از قرآن, به مبهمات قرآنی اندیشیدم; و چون دراین باره به جستجو پرداختم, به کتاب أبو زید السهیلی با عنوان (التعریف و الإعلام فیما أبهم فی القرآن من الأسماء الأعلام) دست یافتم; و پس از آن به کتاب (التکمیل و الإتمام لکتاب التعریف و الإعلام), اثر أبو عبد اللّه محمّد بن علی بن خضر بن عسکر ـ که استدراکی است بر کتاب پیشین ـ دست یافتم.
سپس این دو کتاب را چنین توصیف می کند: (با تأمّل در کتاب های یاد شده, آن دو را چنان یافتم که مؤلّفان به اهداف والا دست یافته, و در إبداع و استوارسازیِ آرا و محتوای آثارشان کوشیده اند, و در تدوین و سامان دهی, کسی بر آنان پیشی نگرفته است).
همو می گوید: (برای سخن هر کس, علامتی نهادم تا آراء, اندیشه ها و آثار هر یک از دیگری باز شناخته شود).
به همین جهت, علامت (سه) را برای (سهیلی), و علامت (عس) را برای (ابن عسکر) قرار داده است; سپس ادامه می دهد:
و برای آنچه به عنوان مکمّل و پی نوشت بر آن دو کتاب افزوده ام, و متمّمی که با تصفیه و به گزینی همراه نموده ام, علامت (سی) را قرار داده ام تا بیانگر ملحقاتی باشد که پیرامون آن بحث و بررسی کرده ام; و آنجا که از افرادی دیگر نیز به صورت مکرّر نام برده ام, علامت هایی دیگر به قرار زیر آورده ام: علامت (عط) برای (ابن عطیّه), و علامت (مخ) برای زمخشری.
بلنسی می گوید: (چه بسیار از مطالب این دو کتاب را که وانهاده ام; و در عین حال, فواید ارزشمندی از آنها را بر گرفته ام, و همه اینها را به خاطر پرهیز از زیاده گویی و رعایت ایجاز و اختصار انجام داده ام).
آنگاه در توجیه زیاده و پراکنده گویی هایش این گونه اظهار می دارد: (و به مطالبی اشاره کرده ام که جزء شرط ما ـ یعنی روشن کردن مبهمات قرآن ـ نیست, و صرفاً به جهت گسترش و تکمیل مباحث, و ارایه موصولات آنها به همراه صله و عایدشان, از جمله فواید لغوی, و عقاید دینی و شرعی است).
وی با تواضع هر چه تمام إظهار می دارد:
برای افرادی همچون من, شایسته تر آن است که اقدام به چنین کار ی نکنند; زیرا هر آنکه قدرتمند را با ضعیف, و دریای بی کران را با رودخانه محدود, و ستاره کم نور را با ماه کامل, و سنگ ریزه را با مروارید, تفاوتی ننهد, خردمند نیست. هر کس در این مسیر, بیش از توان و ظرفیّت خویش را طلب نماید, رسوا شود; و هر که حقارت نفس خویش را دریابد, حق بر او روشن شود. پس به ناچار, با ذهنی درمانده و فکری وامانده, و در پی بهره گیری از روشنایی ها, و شکوفه چینی از بوستان آن دو کتاب, خود را در این مسیر به زحمت انداختم, و آنچه را که از کلام آن دو اندیشمند آورده ام, گواهی است بر سابقه این مطالب در کتابشان.
و با فروتنی هر چه تمام تر ادامه می دهد: (چیزی جز نظم و ترتیب و تربیت و تغییر شکل در مطالب انجام نداده ام).
و با روحی والا می گوید: (هر آنچه از سستی ـ که با هدف این مجموعه در تضادّ است ـ را مشاهده کردید, و یا به مطلبی ـ که تجدید نظر و بازگشت از آن لازم آید ـ برخوردید, شایسته است آن را مورد توجّه قرار دهید, و به قصد ثواب, اصلاحش نمایید; و همه غلط ها و دگرگونی ها را به من نسبت بدهید, چرا که کوتاهی ها از جانب من است)20.

2. بررسی متن کتاب

الف. انگیزه بلنسی از تألیف کتاب

نویسنده در مقدّمه ای ـ که از آن سخن رفت ـ درباره انگیزه خود از نگارش کتاب, سخن گفته است, که به طور خلاصه عبارت است از:
1 ـ اهتمام بلنسی از کودکی به پژوهش در اسرار قرآن; همچنان که خود می گوید: (از آن هنگام که به رشد رسیده ام, همواره در اقیانوس بی کرانش به غوّاصی پرداخته ام.
2. اهمیت پرداختن به مبهمات قرآن; چنان که می گوید: (هنگامی که ادیبان, به آموزش و فراگیری در زمینه مبهمات اسامی شعرا می پردازند, و در بیان طبقات و أخبار آنان برای پادشاهان به مبالغه دست می یازند, صد البته قاریان قرآن در پرداختن به مبهات آن, شایسته ترند, و در پرداختن به سیره و سنّت نیکوکاران, بایسته تر.)
3. پیروی از دانشمندان پیشین, و سعی و تلاش در نهادن پا جای پای کسانی که در این موضوع به تألیف پرداخته اند.
4. تکمیل و تنظیم هر آنچه (سهیلی) و (ابن عسکر) پیرامون مبهمات قرآن انجام نداده اند.

ب. روش بلنسی

یک. شیوه تنظیم

نویسنده, کتاب را بر اساس ترتیب سور و آیات, سامان داده است, و در بحث از مبهمات, ابتدا نظر (سهیلی), و در پی آن, نظر (ابن عسکر) را با علامت اختصاری می آورد; سپس آن دسته از آیات مبهم را که آن دو نیاورده اند, بیان می کند. ولی در بیان آنها از روش یکسانی پیروی نمی کند; گاهی فقط به ارایه سخن آن دو اکتفا می کند, و گاهی بدون هیچ گونه ترجیحی, سخنان دیگری بر آنها می افزاید, و گاهی عبارت های مبهم آنان را شرح می دهد, و در صورت نیاز, به نقد می کشد یا ردّ می کند21.
بنا به پژوهشی که نگارنده انجام داده است, آنچه (بلنسی) در جلد اوّل به کلام (سهیلی) و (ابن عسکر) افزوده, به 107 مورد می رسد. مواردی را هم که به تنهایی بیان کرده, نیز در همان جلد اوّل به 57 مورد می رسد22. بلنسی, تفسیر مبهمات را با برخی از فواید همراه می سازد که به هدف کتاب ارتباط ندارد. وی فواید لغوی و نحوی و عقیدتی و فقهی را در برخی از مواقع از اندازه می گذراند, و هر چند ارایه این نکاتِ سودمند و اطلاعات عمومی در جای خودش نیکوست, ولی وقتی بدون رعایت مقتضای حال, و با استطراد بیان شود, خواننده را به خستگی می کشاند.

دو. روش تفسیر مبهمات قرآن

(بلنسی) در تفسیر مبهمات قرآن, همچون (سهیلی) و (ابن عسکر) عمل می کند; یعنی ابتدا از خود قرآن بهره می گیرد. با این توضیح که پس از مطرح کردن آیه مبهم, چنان که آیه یا آیاتی در تفسیر و شرح آن آیه یافت, از آن استفاده می کند; وگرنه به حدیث رسول خدا(ص) برای کشف مبهم روی می آورد. وی به فراوانی از روایات استفاده می کند. در این مورد, به (سهیلی) شبیه تر است تا به (ابن عسکر).
در صورتی که نتواند مبهم را با قرآن یا حدیث و سنّت پیامبر اکرم (ص) کشف نماید, دست به دامان سخنان صحابه و سپس تابعین می شود. او از ابن عباس, امام علی (ع), ابن مسعود, و جز آنان به عنوان صحابه به نقل حدیث پرداخته است, و تابعینی که از آنان حدیث نقل کرده, عبارتند از: عِکرمه, مجاهد بن جَبْر, حسن بصری, وَهَب بن مُنَبّه, قُتاده, و… .23

ج. منابع و مآخذ بلنسی

بلنسی به کتاب های زیادی مراجعه کرده است و در بیشتر موارد به نام مؤلّف و کتابش اشاره می کند. گاهی نیز مطالبی را نقل می کند, ولی به کتابی که از آن نقل کرده اشاره نمی کند; بلکه به نام صاحب کتاب اکتفا می کند24. نیز گاهی به کتاب هایی اشاره می کند, امّا به نام نویسندگانشان اشاره نمی کند25. گاهی به برخی از مطالبی که به صورت شفاهی از اساتیدش شنیده است, اشاره می کند26.
با توجه به آنچه بیان شد, این منابع و مآخذ را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

یک. منابع ویژه

همچنان که پیش از این بیان شد, مبنای کار مؤلّف, بر اساس کتاب های (التّعریف و الإعلام) از (سهیلی) و (التّکمیل و الإتمام) از (ابن عسکر) است. نیز از دو کتاب دیگر بارها و بارها بهره برده و مطالب فراوانی نقل کرده است که عبارتند از: (الکشاف عن حقائق التنزیل) از (زمخشری) (467 ـ 538هـ), و (المحرّر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز) از ابن عطیّة. (481 ـ 542هـ)

دو. منابع با موضوعات خاص

موضوعات این منابع خاص عبارتند از: کتب عقیدتی, تفسیر و علوم تفسیر, حدیث و علوم حدیث, لغت و نحو و بلاغت و أدب, سیره و تاریخ و تراجم.

سه. منابع با موضوعات عامّ

برخی دیگر از منابعی که بلنسی استفاده کرده, شامل کتب در موضوعات مختلف و عامّ است27.

د. برجستگی ها و ارزش علمی کتاب

یک. جامعیّت: نخستین ویژگی و ارزش والای کتاب, جامعیّت آن است; بدین گونه که کتاب (بلنسی) دربرگیرنده دو کتابِ (التعریف و الإعلام) از (سهیلی) و (التکمیل و الإتمام) از (ابن عسکر) است. مطالب نو, متنوّع و گرانسنگی که بلنسی به آن دو کتاب افزوده, بر ارزش کتابش افزوده است.
دو. توجّه به مسایل اعتقادی: توجّه و اهتمام به مسایل اعتقادی ـ خصوصاً مسایل مربوط به عصمت ملائکه و انبیاء(ع) ـ نیز ارزش علمی این کتاب را افزون نموده است. مؤلّف سعی در حمایت از مقام آنان, و زدودن شُبهه هایی دارد که با عصمت آنان در تناقض است. پیرامون آیه ای که مغرضان در آن به ایجاد تردید پرداخته اند, به ارایه دلیل روشن, و استدلال قاطع می پردازد. به مَثَل, بلنسی پیرامون (الْمَلَکَیْنِ) در این سخن خداوند: … وَ مَا أُنْزِلَ عَلَی المَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ…;28 (… و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته, هاروت و ماروت, در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند],…) به مناقشه با نظریه های ارایه شده از سوی برخی کژ اندیشان پرداخته است29.
سه. پی گیری برخی از روایات ضعیف: وی در پی روشن کردن و اثبات عدم توانایی در ارایه استدلال بر اساس روایات ضعیف و ارایه نظریه درست بر مبنای روایات صحیح است. به مَثَل, بحثی را پیرامون (رمضان) به میان کشیده, و این گونه روایتی را از (مجاهد) مطرح کرده است:
مجاهد إکراه داشت که بگوید: (رمضان را روزه گرفتیم),
بدون اینکه نام (ماه) را ببرد;
آنگاه مؤلّف اظهار می دارد:
برخی در این مورد به روایتی که به ابن عباس نسبت داده می شود, این گونه دلیل آورده اند که (رمضان) نامی از نام های خداوند متعال است; به همین دلیل به (ماه) اضافه شده است.
و در پایان می گوید: (این روایت قابل اثبات نیست)30.

هـ. کاستی ها و نارسایی ها

افزون بر محاسن فراوانی که در کتاب بلنسی وجود دارد, برخی ضعف ها و نارسایی ها نیز بر آن وارد است; امّا باید تأکید و تصریح نمود که وزنه ارزش علمی و برجستگی های این کتاب, از ضعف هایش بسی سنگین تر است. اکنون بپردازیم به کاستی ها و نارسایی ها:
1. عدم إرجاع به مصادر أصلی: گاهی مؤلّف, أحادیث و سخنانی را ارایه می دهد, ولی به مصادر أصلی إرجاع نمی دهد; و به انتساب به تفاسیر و کتب متأخّرین اکتفا می کند. به مَثَل, در تفسیر این سخن خداوند: …وَ حَلاَئِلُ اَبْنَاءِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلاَبِکُمْ…31; (و زنان پسرانتان که از پشت خودتان هستند,…) از (عطاء بن أبی رباح) نقل می کند که:
این آیه درباره پیامبر ـ (ص) ـ نازل شده, آنگاه که پس از جدا شدن (زینب بنت جحش) از (زید بن حارثه), با وی ازدواج نمود. مشرکان گفتند: او با زن پسرش ازدواج کرده است; پس این آیه نازل شده تا پسرانی را که از پشت خود افراد هستند, تخصیص نماید.
مؤلّف این مطلب را به (ابن عطیّه) و (زمخشری) نسبت داده32, در صورتی که (طبری) آن را به نقل از (عطاء) در تفسیرش آورده است33.
2. عدم اشاره به مصدر برخی از سخنان: وی گاهی سخنانی را به طور کامل نقل می کند, بدون اینکه به مصدرش اشاره نماید; در صورتی که بیشتر این مطالب ـ غالباًـ از (المحرّر الوجیز) ابن عطیّه, و (الکشّاف) زمخشری است.
به مَثَل, آنچه درباره این سخن خداوند:… وَ اِذَا لَقُوا الَّذِینَ ءَامَنُوا…;34 (… و [همین یهودیان] چون با کسانی که ایمان آورده اند برخورد کنند,…) آورده, به همین گونه است35.
3. استطراد, و سخن راندن طولانی و خسته کننده پیرامون برخی مسایل: در این باره می توان به موارد زیر اشاره نمود:
استطراد در بحث پیرامون نام های سوره (فاتحه), و پرداختن به مباحث صرفی و نحوی36.
استطراد در بحث پیرامون (آدم) و (ابلیس), و پرداختن به مباحث لغوی37.
استطراد در بحث پیرامون (شراب), و ارایه نام ها و صفات آن. مؤلف ضمن بیان تعداد 41 نام از نام های شراب به نقل از (ابن عربی), و افزودن 12 مورد دیگر به نقل از (ابن سکّیت), و نیز افزودن 24 مورد دیگر به نقل از (ابن رقیق), به تعریف و شرح های خسته کننده و ارایه شواهدی از شعر عرب درباره 78 مورد از نام های شراب پرداخته است38.
4. بهره گیری از اسرائیلیّات و اخبار موهوم و غریب, و استفاده از کتب غیر معتبر: بهره گیری از اسرائیلیّات, و اخبار موهوم و غریب, و استفاده از کتب غیر معتبر, از جمله دیگر اشکال های وارد بر (بلنسی) است. وی گاهی سخنانی را ارایه می دهد که به جز در کتاب (ثعلبی) (عرائس المجالس) یافت نمی شود. گفتنی است این کتاب, انباشته از اسرائیلیّات و اخبار موهوم و غریب است39.
5. عدم ارایه همه (مبهمات قرآن): (سهیلی), (ابن عسکر), و بلنسی, هر کدام به پاره ای از مبهمات قرآن نپرداخته اند ; وچه بسا مبهماتی را (سهیلی) بررسی کرده, امّا (ابن عسکر) و (بلنسی) از بررسی آن غافل گشته اند, و چه بسا مبهماتی را که (ابن عسکر) مطرح کرده است, امّا (سهیلی) و (بلنسی) مطرح نکرده اند, و همین گونه است حال (بلنسی) نسبت به آن دو. امّا آیاتی نیز یافت می شود که هر سه نفر, مبهماتش را فرو هشته اند.
برخی خطاهای صوری و شکلی نیز در متن کتاب به چشم می خورد که به نظر می رسد بیشتر آنها به کار محققان از جهت (تایپ) و (تصحیف) مربوط می شود; که جهت رعایت اختصار از آوردن آنها خودداری می شود.

3. گزارشی از کار محقّقین

کتاب مورد بحث, در دو جلد به چاپ رسیده است: جلد نخست آن را آقای دکتر (حنیف بن حسن القاسمی), و جلد دوم را آقای (عبداللّه عبدالکریم محمّد) بررسی و تحقیق کرده اند. ابتدا نگاهی گذرا به تحقیق جلد نخست, و سپس جلد دوّم خواهیم داشت.
آقای (قاسمی) جلد نخست کتاب را به عنوان پایان نامه, و به جهت أخذ مدرک فوق لیسانس در رشته (کتاب و سنّت) در دانشکده (شریعت) از دانشگاه (ام القری) مکّه, بررسی و تحقیق نموده است; که انصافاً تحقیقی جامع به عمل آورده, و به درجه ممتاز نایل گشته است. وی پس از بیان مقدّمه ای کوتاه و ارایه فهرستی درباره بررسی و تحقیقی که به عمل آورده, به موارد زیر می پردازد:
فصل اوّل: بررسی وضعیت دوران (بلنسی); که شامل چهار بحث می شود: 1. اوضاع و احوال سیاسی. 2. اوضاع اجتماعی. 3. اوضاع علمی. 4. چگونگی تأثیر پذیری بلنسی از اوضاع و احوال یاد شده.
فصل دوم: زندگانی مؤلف; که شامل این مباحث است: 1. زندگانی اجتماعی 2. زندگانی علمی.
فصل سوم: مبحث اول: تعریف علم مبهمات و بررسی کتاب (بلنسی); که شامل این موارد است: 1. تعریف لغوی و اصطلاحی مبهمات. 2. ریشه علم مبهمات. 3. اسباب ورود ابهام در قرآن کریم. 4. راه شناخت مبهمات. 5 . کتاب های تألیف شده درباره مبهمات قرآن. وی صرفاً به تعداد 11 مورد از تألیفاتی که به طور مستقل به این موضوع پرداخته اند, اشاره کرده است.
مبحث دوم: بررسی کتاب (بلنسی) و انگیزه تألیفش; که شامل این موارد است:
1. انگیزه مؤلّف از تألیف کتاب. 2. روش مؤلّف. 3. منابع و مصادر کتاب. 4. ارزش علمی کتاب. محقق در این قسمت به ارزش ها و اشکال های وارد بر کتاب اشاره کرده است.
مبحث سوم: فعالیت محقّق در تحقیق کتاب; با توجّه به گفته خودش که شامل این مباحث است:
1. عنوان کتاب.
2. توثیق کتاب. وی در این زمینه به ارایه دلایل و براهین برای اثبات نسبت این کتاب به (بلنسی) پرداخته است.
3. توصیف نسخه های خطّی. محقق اظهار می دارد به هفت نسخه خطّی از این کتاب دست یافته که سه تا از این نسخه ها در مغرب, و سه نسخه در مصر, و یکی نیز در ترکیه است. وی تحقیق خویش را بر مبنای چهار نسخه از آنها قرار داده, و از نسخه های دیگر به جهت خطاها و تصحیف ها و تحریف های فراوان که در آنها وجود داشته, چشم پوشی کرده است. نسخه ای را که در کتابخانه(الأزهر) بوده, به عنوان نسخه اصلی قرار داده, و سه نسخه دیگر را با قرار دادن رموزی بر آنها, به مدد گرفته است. در پایان مقدّمه اش نیز تصاویری از نسخه های خطّی ارایه کرده است.
4. روش تحقیق. مهم ترین کارهایی که به هنگام تحقیق انجام داده, به شرح زیر است:
الف. نوشتن شماره آیات مبهم ـ که بلنسی مطرح کرده است ـ در داخل کروشه و سمت راست آیات. و آیاتی را که به عنوان استشهاد در میان مباحث آمده, با ذکر سوره و شماره آیه در پاورقی آورده است.
ب. تعیین حرکات آیه ها بر مبنای قرآن, و ضبط و حرکت نگاری هر آنچه فهمش نیاز به تعیین حرکات دارد.
ج. استخراج روایات از منابع اصلی شان; و در صورتی که منابع حدیثی را نیافته, به منابع تفسیریِ کهن, ارجاع داده است.
د. استخراج بسیاری از سخنان دانشمندان از منابع اصلی شان; چه این منابع به چاپ رسیده باشد و یا نسخه خطّی باشد.
هـ. شرح واژه های دشواریاب, با رجوع به کتب لغت معتبر.
و. معرّفی و توضیح أعلام و أماکن.
ز. استخراج شواهد ادبی, شامل شعر و نثر و مَثَل, با مراجعه به دوّاوین شعر وکتب ادبیات.
ح. تعلیق بر بسیاری از أخبار و روایات (غریب) که مؤلّف بدون تعلیق آورده است.
ط. تهیه فهرست های سودمند و کار آمد, برای سهولت رجوع به مباحث کتاب; این فهرست ها عبارتنداز:
آیات قرآن, احادیث, شواهد شعری, أعلام, جمعیت ها و قبایل و فرقه ها, أماکن, مفردات لغات, مصادر و مراجع و موضوعات.
شایان ذکر است که هر دو جلد از کتاب (تفسیر مبهمات القرآن), برای نخستین بار به سال 1411 ق / 1991 م. توسّط (دارالغرب الاسلامی) در لبنان به چاپ رسیده است.
جلد نخست, علاوه بر مقدمه محقّق و مؤلّف, در برگیرنده سوره (فاتحه) تا (توبه), در 646 صفحه است. جلد دوم, بدون هیچ گونه مقدّمه ای, از سوره (یونس) آغاز و با سوره (ناس) در 861 صفحه به انجام رسیده است.
تحقیق جلد دوم, بر پایه چهار نسخه خطّی ـ یعنی همان نسخه های مورد اعتماد جلد نخست ـ انجام گرفته است; جز این که این محقق, نسخه (دار الکتب المصریّة) با رقم 2441 ب را به عنوان نسخه اصل در نظر گرفته است. پایان جلد دوم کتاب, حاوی فهرست هایی به شرح زیر است:
فهرست منابع (خطی و چاپی), جدول اصلاح خطاها و فهرست های عمومی, شامل آیات قرآن, حدیث و أثر, أعلام, جماعت ها و قبایل و فرقه ها, جاها و أماکن, أمثال و أقوال, شعر, نصف بیت, مفرداتِ لغت, بت ها, کتاب های نام برده شده در متن, موضوعات و سوره ها.

پي نوشت ها:

1. در این باره ر.ک: الخلیل بن أحمد الفراهیدی (ت 175هـ), ترتیب کتاب العین: 1/199. تحقیق: المخزومی (الدکتور), مهدی; و السّامرائی (الدکتور), ابراهیم. انتشارات أُسوه (التابعة لمنظمة الأوقاف و الأمور الخیریّة), الطبعة الأولی: 1414 ق. ابن فارس القزوینی (329 ـ 395هـ) معجم مقاییس اللّغة: 1/311. تحقیق و ضبط: هارون, عبدالسّلام محمّد. دار الکتب العلمیّة, قم; و مکتب الأعلام الاسلامی, قم 1404 ق. الراغب الإصفهانی (ت 502هـ), معجم مفردات ألفاظ القرآن: 63.
تحقیق: مرعشلی, ندیم. دار الکتب العربی: 1392 ق / 1972 م. ابن الأثیر (544 ـ 606هـ). النهایة فی غریب الحدیث و الأثر:1/169. تحقیق: أحمد الزاوی, طاهر; و محمد الطناحی, محمود. مؤسّسة إسماعیلیان, قم ـ ایران: 1367 ش. ابن منظور (630 ـ 711هـ), لسان العرب: 1/524. نسقه و علّق علیه و وضع فهارسه: شیری, علی. دار إحیاء التراث العربی, بیروت ـ لبنان. طبعة جدیدة محقّقة (الطبعة الأولی): 1408 ق / 1988 م. الفیّومی (ت 770هـ), المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرّافعی: 1/64. مؤسّسة دارالهجرة. الطبعة الأولی: 1405 ق. الشرتونی اللبنانی, سعید الخوری. أقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد: 1/65. مکتبة لبنان. الطبعة الثانیة: 1992 م. مصطفی, ابراهیم; والزّیّات, أحمد حسن; و عبد القادر, حامد, والنّجّار, محمّد علی. المعجم الوسیط: 1/74. دارالدعوة, استانبول ـ ترکیه. الطبعة الثانیة: 1410 ق / 1989م. المصطفوی, حسن. التّحقیق فی کلمات القرآن الکریم: 1/350. مؤسّسة الطّباعة و النّشر وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامیّّ, طهران. الطبعة الأولی: 1416 ق.
2. ر.ک: السهیلی الخثعمی أبو القاسم (508 ـ 581هـ), التعریف و الإعلام فیما أبهم من الأسماء والأعلام فی القرآن الکریم: 16. تحقیق: مُهَنّا, عبد اللّه. دارالکتب العلمیّة, بیروت ـ لبنان. الطبعة الأولی: 1407 ق / 1987 م. ابن جماعة الکنانی, بدرالدّین (639 ـ 733هـ), غررالتّبیان فی من لم یُسمّ فی القرآن: 38. دراسة و تحقیق: خلف (الدکتور), عبدالجواد. دار قتیبة, دمشق و بیروت. الطبعة الأولی: 1410 ق / 1990 م. البلنسی, ابو عبد اللّه. محمّد بن علی (714 ـ 782هـ), تفسیر مبهمات القرآن الموسوم بـ : صلة الجمع و عائد التذییل لموصول کتابی الإعلام و التکمیل: 1/35. دراسة و تحقیق: الدکتور حنیف بن حسن القاسمی, و عبد اللّه عبدالکریم محمّد. دار الغرب الإسلامی, بیروت ـ لبنان, الطبعة الأولی: 1411 ق / 1991 م. السیوطی, عبد الرحمن أبوبکر جلال الدین (849 ـ 911هـ), الإتقان فی علوم القرآن: 2/462 و 472. ترجمه: حائری قزوینی, سیّد مهدی. مؤسّسه انتشارات امیر کبیر, تهران. چاپ دوم: 1376 ش. السّیوطی, معترک الأقران فی إعجاز القرآن:1/368. ضبطه و صحّحه و کتب فهارسه: شمس الدین, أحمد. دار الکتب العلمیّة, بیروت ـ لبنان. الطبعة الأولی: 1408 ق / 1988 م.
گفتنی است نخستین کسی که به تعریف (مبهمات) پرداخته (سهیلی) است, و سایرین پس از او همین تعریف را که تعریف به مصداق است پی گرفته اند.
3. نحل (16): 44.
4. این کتاب با نام غوامض الأسماء المبهمة و الأحادیث المسندة فی القرآن نیز چاپ شده است; و دکتر هیثم عیّاش (محقق این کتاب) به این نکته تصریح کرده است. البته بجز این کتاب, کتابی دیگر با نام الإیضاح و التبیین لما أبهم من تفسیر الکتاب المبین به سهیلی نسبت داده اند. در این باره ر.ک: تفسیر مبهمات القرآن: 1/45 ـ 46.
5. التعریف و الإعلام… : 7 ـ 8. ابن عسکر الغسّانی, محمّد بن علی بن خضر (584 ـ 636هـ), التکمیل و الإتمام لکتاب التعریف و الإعلام: 17. تحقیق: مروة, حسن إسماعیل. دارالفکر, دمشق ـ سوریه و دار الفکر المعاصر, بیروت ـ لبنان. الطبعة الأولی: 1418 ق / 1997 م. تفسیر مبهمات القرآن: 1/41 و 45. معترک الأقران… : 1/366.
6. ر.ک: التکمیل و الإتمام… : 33 ـ 36.
7. از چگونگی کتابهای شامی و ابن فرتون اطّلاعی در دست نیست. برای اطّلاع بیشتر ر.ک: رفیعی, محسن. ترجمه, نقد و بررسی کتاب (تفسیر مبهمات القرآن: 59 ـ 61.
8 . ابن جماعة, کتاب غرر التبیان را چکیده ای ازبرای کتاب التّبیان قرار داده است. در این باره ر.ک: غرر التّبیان: 191 . نیز ر.ک: مقدمه التکمیل والإتمام: 18 .
9 . برخی از شرح حال نویسان, این کتاب را به (ابن حجر) نسبت داده ند. و برخی نیز در نسبت چنین کتابی به وی تردید کرده ند. التبه از چگونگی این کتاب اطّلاعی در دست نیست. در این باره ر.ک: مقدمه التکمیل والإتمام…: 19 .
10 . سیوطی ـ همچنان که قوّت قلم, و تکرار بسیاری از مطالب به قلم های مختلف در بسیاری از نگاشته هایش از خصوصیات بارز اوست ـ خلاصه مباحث مبهمات قرآن از (مفحمات الأقران) در معترک الأقران بارز اوست ـ خلاصه مباحث مبهمات قرآن ر الاًتقان فیّ علوم القرآن آورده است. در این باره ر.ک: رفیعی, محسن. ترجمه, نقد و بررسی کتاب (تفسیر مبهمات القرآن: ص 65 ـ 66 و 75 ـ 76 (رساله کارشناسی ارشد).
11. این کتاب ـ همچنان که از نامش هویدا است ـ چکیده التعریف و الإعلام از (سهیلی) است.
12. این کتاب چکیده کتاب های (سهیلی), (ابن عسکر), و (بلنسی) است. نگارنده, تفسیر خیلی از آیات مبهم را به اختصار آورده, و چه بسیار از آنها را حذف کرده است; امّا مجموعه خوبی جهت مقایسه نظرات تفسیری این سه کتاب می باشد.
13. جلد نخست این کتاب به سال 1984 م. در هند به چاپ رسیده است. در این باره ر.ک: التکمیل و الإتمام… : 20 و تفسیر مبهمات القرآن: 1/55.
14. محقق کتاب تفسیر مبهمات القرآن در مقدمه اش: 1/53 ـ 54 اظهار می دارد که در سال 1406هـ به نسخه خطّی کتاب یاد شده در کتابخانه سلیمانیه استانبول دست یافته و نویسنده اش را نامشخص یافته است; وی این نسخه را به طور مشروح توصیف کرده است.
15. درباره چگونگی این موضوع ر.ک: ادیب بهروز, محسن بیّنات: سال پنجم, ش 20, ص 155, نیز ر.ک: ترجمه, نقد و بررسی کتاب تفسیر مبهمات القرآن: 73.
16. در این باره ر.ک: الزّرکشی (ت 794هـ), البرهان فی علوم القرآن: 1/201 ـ 211. خرّج حدیثه و قدّم له و علّق علیه: عبد القادر عطا, مصطفی. دار الکتب العلمیّة, بیروت ـ لبنان, الطبعة الأولی: 1408 ق / 1988 م. و معترک الأقران… : 1/366 ـ 384, و الإتقان… : 1/459 ـ 478.
17. (أوسیّ), منسوب به (أوس) ـ قبیله ای از أنصار از قحطان ـ است.
18. (بلنسی), منسوب به (بلنسیّه) ـ شهری مشهور در مشرق اندلس و نزدیک قرطبه ـ است, که اصل وی از آنجاست.
محقق کتاب ترویح أولیّ الدماثة… این واژه را (بَلْنَسِیّ) می داند, و در جای جای کتاب به همین شیوه نوشته است. در پاورقی نخست از صفحه 72 همین کتاب می نویسد: (فیّ الأصل مطموس, والصحیح: البَلْنَسِیّ, کما أثبتناه من أصل البَلَنْسِیّ 13/ب). امّا (عادل نویهض) در معجم المفسّرین: 2/582 و 908 اینگونه نوشته است: (البَلَنْسِیّ).
19. درباره شرح حال او ر.ک: سیوطی, طبقات المفسّرین: 2/211, راجع النسخة و ضبط أعلامها: لجنة من العلماء بإشراف الناشر. دارالکتب العلمیّة, بیروت ـ لبنان. و تفسیر مبهمات القرآن: 1/11 ـ 33. نیز ر.ک: نُویهض, عادل. معجم المفسّرین (من صدر الإسلام حتی العصر الحاضر): 2/587. مؤسّسة نویهض الثقافیّة. الطبعة الثانیة: 1409 ق. / 1988 م, و منابعی که معرّفی کرده است: بغیة الوعاة: 1/198; الدّررالکامنة: 2/207; نیل الإبتهاج: 207; کشف الظّنون: 421 و 452; الذیل: 2/377; معجم المؤلّفین: 10/305 و 11/46.
20. مشروح مقدمه مؤلف را در: تفسیر مبهمات القرآن, 1/99 ـ 103 بنگرید.
21. در این باره و چگونگی اش ر.ک: تفسیر مبهمات القرآن, 1/141 ـ 142 و 259 و 302 و 215 و 251و…
22. ر.ک: تفسیر مبهمات القرآن: 1/56 ـ 57 و 65.
23. ر.ک: همان,1/58 ـ 59.
24. محقق این کتاب به برخی از کتب و شرح حال ها دست نیافته است. در این باره ر.ک: تفسیر مبهمات القرآن: 1/61.
25. به مَثَل: کتاب روضةالتحقیق را نام برده, امّا به مؤلّفش اشاره نکرده است. ر.ک: تفسیر مبهمات القرآن: 1/61.
26. به مَثَل: از استادش (خولانی)مطلبی را بیان کرده است. ر.ک: تفسیر مبهمات القرآن: 1/142.
27. ر.ک: تفسیر مبهمات القرآن: 1/60 ـ 65.
28. بقره (2): 102.
29. تفسیر مبهمات القرآن: 1/171.
30. همان, 1/194.
31. نساء (4): 23.
32. ر.ک: تفسیر مبهمات القرآن: 1/324. مانند این مثال را ر.ک: همین کتاب: 1/360.
33. الطبری أبو جعفر (ت 310هـ), جامع البیان عن تأویل آیِ القرآن: 8/149. دارالفکر, بیروت ـ لبنان 1408 ق / 1988 م.
34. بقره (2): 76.
35. ر.ک: تفسیر مبهمات القرآن:1/360.
36. ر.ک: همان, 1/110 ـ 120 (ذیل تفسیر آیه 7 فاتحه).
37. ر.ک: همان, 1/127 ـ 143 (ذیل تفسیر آیه 43 بقره).
38. ر.ک: همان, 1/219 ـ 239 (ذیل تفسیر آیه 219 بقره).
39. ر.ک: همان, 1/69.

مقالات مشابه

تنويع و تقسيم مباحث علوم قرآن

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهعلی‌اوسط باقری

پايان نامه ها و كتاب شناسي قرآن و امام جواد(ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهادریس جعفرزاده

نقد کتاب «رویکردی نو به مطالعه قرآن»

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهسیدمصطفی احمد‌زاده

خاورشناسان قرائت پژوه و آثار آنان

نام نشریهقرائت پژوهی

نام نویسندهحسن رضا هفتادر